تشکیل یک حزب جدید در هر مقطعی از تاریخ، بیانیهای غیرمستقیم درباره اولویتها و چشمانداز آینده آن جریان است. اما انتخاب نام «تمدن نوین اسلامی» برای حزب تازه تأسیس در شرایط کنونی، فراتر از یک نامگذاری صرف، یک اعلام موضع استراتژیک و یک فراخوان فکری به جامعه نخبگانی کشور محسوب میشود. در موقعیتی که شاهد تشدید پروپاگاندای رسانهای از سوی محور آمریکایی-صهیونیستی برای القای پایان کار و استیصال نظام جمهوری اسلامی هستیم، احیای مجدد آرمان «تمدن نوین اسلامی» که به دلیل ضعفهای اقتصادی و فرهنگی و رسانهای در سالهای اخیر تا حدی از کانون توجهات فکری فاصله گرفته بود، یک عمل حسابشده و ضروری است. این حزب با این نام، عملاً نقش یک پیشران برای به حرکت درآوردن مجدد موتور محرکه آرمانگرایی در مسیر چهلساله دوم انقلاب را بر عهده میگیرد. شاید نیاز به توضیح باشد که چرا در این برهه نام حزب، تمدن نوین اسلامی انتخاب شد. یکی از دلایل انتخاب این نام توسط هیئت موسس، مقابله با پروپاگاندای یأسآور بود. بزرگترین سلاح دشمن، سلب امید و القای بنبست است. تمرکز بر آرمانهای بلندمدت مانند «تمدن نوین اسلامی» که نشاندهنده ظرفیت بینهایت این نظام برای تعالی است، مستقیماً این روایت یأسآور را هدف قرار میدهد. این آرمانسازی مجدد، به نخبگان و جوانان نشان میدهد که هدف نهایی، صرفاً اداره امور جاری نیست، بلکه تحقق یک الگوی جهانی برتر است.
دلیل دیگر این نامگذاری انتقال از سطح دعواهای خرد سیاسی به سطح افقهای تمدنی است. امام خمینی (ره) تحولی در نگاه ما به دین ایجاد کردند و آن را از سطح مسائل فردی به نظامسازی و جامعهسازی سوق دادند. این حزب با این نام، تأکید میکند که مسیر، همان مسیر انقلاب است یعنی تحقق یک نظام کامل که در آن معنویت و پیشرفت مادی در هم آمیخته باشند و حجاب معاصرت و مشکلات روزمره نباید ما را نسبت به دیدن این افق مهم انقلاب اسلامی کور کند.
دلیل دیگر انتخاب نام تمدن نوین اسلامی در حقیقت تعریف پارادایم جدید در برابر پارادایم غرب و غربزدگی است. این نام تضادهای اهداف و مسیر رسیدن به آنها را با تمدن مادی غرب نشان میدهد. تمدن غرب تمدنی است که با وجود پیشرفتهای تکنولوژیک، نتوانست خوشبختی و عدالت را تأمین کند و در نهایت به پوکی معنوی رسید. انتخاب نام تمدن نوین اسلامی به معنای اعلام این است که نوبت اسلام است تا الگویی جامعتر را به بشریت عرضه کند. «تمدن نوین اسلامی» یک مفهوم متعالی است که نه تنها صرفاً سیاسی یا اقتصادی نیست، بلکه یک پارادایم کامل برای زندگی و حکمرانی است. عناصر کلیدی این تمدن را میتوان به این ترتیب نام برد. توازن معنویت و مادیت: این تمدن مظهر جامعهای است که در آن معنویّت در کنار مادّیّت، عروج اخلاقی و معنوی و روحی و تضرّع و خشوع، در کنار پیشرفت زندگی مادّی قرار دارد. عنصر کلیدی دیگر این تمدن، پیشرفت علمی و کارآمدی مبتنی بر خرد است. پایه اصلی این تمدن، تربیت انسانهایی است که توانا باشند، خردورز باشند، کارآمد باشند، مبتکر باشند، شجاع باشند. هدف نهایی این مسیر علمی این است که «هر کسی در دنیا بخواهد مرزهای جدید علم را به دست بیاورد، مجبور باشد فارسی یاد بگیرد» این نشان میدهد که تمدن اسلامی یک تمدن عقبمانده نیست، بلکه باید در جهان علم پیشی گیرد. عنصر مهم دیگر تمدن مذکور، الگوسازی برای جهان اسلام است. هدف نهایی تحقق این تمدن، تبدیل شدن ایران به الگوی یک کشور اسلامی است. این الگو شامل پیشرفت مادی، رشد علمی، توسعه عدالت و کم شدن فاصلههای طبقاتی است تا سایر ملتهای مسلمان راه را پیدا کنند. استقلال و اتکا به درون از عناصر مهم این تمدن است. پیشرفت در این تمدن با تکیه بر مقدورات، امکانات داخلی و ظرفیتهای ملت صورت میگیرد و روحیه ما میتوانیم را تقویت میکند. این امر مقدمهای برای حرکت به سوی آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه) است، محسوب میشود. حزب تمدن نوین اسلامی با انتخاب این نام، نهضت فکری نسلهای گذشته را برای نسل جوان به ارث میبرد و متذکر میشود که دهههای آینده دهههای شماست و شما باید کار را به سرانجام برسانید. حضور پرقدرت این حزب با پرچم «تمدن نوین اسلامی» در حقیقت ادامهدهنده مسیری است که هدف آن غلبه بر تمدن مادی غرب و تحقق آرمانهای اصیل انقلابی در دهه دوم است. این یک گام استوار برای خروج از وضعیت انفعالی و تبدیل شدن به پیشران اصلی تحولات در منطقه و جهان است.
حکمران- شماره۱۱
 
								 
								 
								 
								 
								 
								 
								