در تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی ملتها، همواره لحظاتی فرا میرسد که آینده یک جامعه در گرو تصمیمهای بزرگ و ارادههای جمعی است. ملت ایران نیز پس از گذر از چهار دهه تجربه حکمرانی و مقابله با انواع توطئههای خارجی و چالشهای داخلی، امروز در نقطهای قرار گرفته است که نیازمند بازتعریف نقش نیروهای مؤمن و انقلابی در مدیریت کشور است. تجربهی انقلاب اسلامی نشان داد که حتی عمیقترین آرمانها و گستردهترین حرکتهای مردمی، بدون سازماندهی و تشکلیابی منسجم، در معرض پراکندگی و فرسایش قرار میگیرند. از همین روست که رهبر حکیم انقلاب اسلامی، بارها بر ضرورت تشکلیابی نیروهای مؤمن تأکید کرده و آن را عامل «بالفعل کردن نیروهای خفته»، «شتاب بخشیدن به حرکتها» و «جلوگیری از انحراف» دانستهاند.
تشکیل حزب تمدن نوین اسلامی پاسخی است به همین ضرورت تاریخی. این حزب نه یک پروژهی سیاسی کوتاهمدت، بلکه تلاشی بلندمدت برای نهادسازی در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی است. جامعه ما امروز با انبوهی از ظرفیتهای انسانی، علمی و فرهنگی مواجه است که بخش قابل توجهی از آنها یا در سکوت و رکود به سر میبرند یا به دلیل نبود سازوکارهای مؤثر، وارد میدان عمل نمیشوند. حزب تمدن نوین اسلامی با مأموریت گفتمانسازی، کادرسازی و برنامهریزی برای آینده کشور، در پی آن است که این ظرفیتها را شناسایی، سازماندهی و هدایت کند تا در خدمت پیشرفت کشور و تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی قرار گیرند.
نگاه به تجربهی تاریخی انقلاب اسلامی، بهویژه نقش احزاب و تشکلهای انقلابی در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب و دهه نخست نظام، نشان میدهد که هر زمان نیروهای انقلاب در قالب یک جبههی واحد و سازمانیافته عمل کردهاند، دستاوردهای بزرگتری حاصل شده است. از اینرو، حزب تمدن نوین اسلامی با تأکید بر مردمباوری و نخبهپروری، تلاش دارد تا میان میدان تجربهی مردمی و سطح تصمیمسازی کلان پیوند برقرار کند. این حزب میکوشد تا علاوه بر حضور در عرصهی سیاست، در عرصههای فرهنگ، اقتصاد و اجتماع نیز اثرگذار باشد و نقشی فعال در تربیت مدیران انقلابی و متخصص برای آینده کشور ایفا کند. اندیشه تشکیل تشکلهای سیاسی و اجتماعی در منظومه فکری انقلاب اسلامی، ریشه در آموزههای دینی و تجربههای تاریخی دارد. امام خمینی(ره) از آغاز نهضت اسلامی، بر ضرورت انسجام نیروهای مؤمن تأکید داشتند و بارها هشدار میدادند که بدون سازماندهی و کار تشکیلاتی، انرژی عظیم ملت به هدر خواهد رفت. ایشان تشکیل حزب را در صورتی که هدف آن «خدمت به اسلام و مردم» باشد، نه تنها جایز بلکه واجب میدانستند. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در سخنان متعدد خود، کار جمعی را «ضرورت عقلی و شرعی» معرفی کرده و تشکل سیاسی را عامل جلوگیری از انحراف، تقویت حرکتها و بالفعلکردن ظرفیتهای انسانی دانستهاند. مرور تجربه تاریخی جمهوری اسلامی ایران نیز نشان میدهد که حزب جمهوری اسلامی (۱۳۵۷-۱۳۶۶) نقش مهمی در تثبیت نظام نوپا، مدیریت بحرانها و تربیت مدیران انقلابی ایفا کرد. هرچند این حزب به دلیل شرایط خاص آن دوران منحل شد، اما تجربه آن ثابت کرد که تشکلیابی نیروهای انقلاب، ضریب موفقیت در اداره کشور را به شکل چشمگیری افزایش میدهد. در سطح جهان اسلام نیز نمونههای متعددی از نقش احزاب و جریانهای فکری در تغییر معادلات سیاسی و اجتماعی قابل مشاهده است. حزب عدالت و توسعه در ترکیه، هرچند مسیر متفاوتی با گفتمان انقلاب اسلامی پیموده است، اما نشان داد که سازماندهی منسجم میتواند قدرت سیاسی را برای مدت طولانی در اختیار جریانهای هویتی قرار دهد. در لبنان، حزبالله نمونهای موفق از پیوند ایدئولوژی، تشکل و میدان عمل است که توانسته ضمن مقابله با تهدیدهای خارجی، در عرصه اجتماعی و خدمات عمومی نیز نقش ایفا کند. این تجارب بینالمللی نشان میدهد که بدون نهادسازی پایدار، هیچ جنبش یا گفتمانی نمیتواند به قوام و اثرگذاری بلندمدت دست یابد. در مسیر تمدنسازی، آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد، حضور فعال و هدفمند نخبگان و جوانان در طراحی، هدایت و پویاسازی تشکیلات است. نخبگان علمی، فرهنگی و اجتماعی، با درک عمیق از تحولات جهانی و نیازهای بومی، میتوانند نقش موتور فکری و راهبردی حزب را ایفا کنند. آنان نهتنها در تدوین مبانی نظری و گفتمانسازی مؤثرند، بلکه در تربیت نیروهای متعهد و توانمند نیز نقش کلیدی دارند. از سوی دیگر، جوانان با انرژی، خلاقیت و جسارت خود، میتوانند پیشرانهای عملیاتی حزب باشند؛ از فعالیتهای میدانی گرفته تا تولید محتوا، از سازماندهی اجتماعی تا حضور در عرصههای انتخاباتی.
حزب تمدن نوین اسلامی، بنا دارد بستری فراهم کند که در آن نخبگان و جوانان نهتنها شنیده شوند، بلکه در فرآیند تصمیمسازی و اجرا نیز مشارکت واقعی داشته باشند. در شرایط کنونی کشور، جامعه اسلامی با مجموعهای از فرصتها و تهدیدهای همزمان مواجه است. از یکسو، تجربه چهار دهه انقلاب اسلامی ظرفیت عظیمی از نیروی انسانی مؤمن، متعهد و متخصص فراهم کرده است؛ نسلی که در دانشگاهها، حوزهها، مراکز علمی و میدانهای خدمت اجتماعی تربیت شدهاند. از سوی دیگر، همین ظرفیتها اگر به حال خود رها شوند، در معرض پراکندگی، انفعال یا حتی جذب جریانهای رقیب قرار میگیرند. امروز نیاز مبرم وجود دارد که این نیروها در یک بستر هدفمند گرد هم آیند و از انرژی پراکنده به قدرت سازمانیافته تبدیل شوند. رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها هشدار دادهاند که فقدان تشکل و سازماندهی، نیروهای انقلابی را در معرض استهلاک و خطای راهبردی قرار میدهد. تشکل سیاسی و اجتماعی همچون قطبنما عمل میکند و میتواند نیروهای خفته را بیدار، نیروهای پراکنده را منسجم، و نیروهای کمکار را شتابدهی کند. در دورانی که دشمنان انقلاب جنگ شناختی تمامعیاری را علیه افکار عمومی به راه انداختهاند، حضور یک حزب سازمانیافته برای هدایت گفتمان جامعه و جلوگیری از انحراف فکری و سیاسی ضرورتی انکارناپذیر است. از سوی دیگر، چالشهای حکمرانی در عرصه اقتصاد، فرهنگ و سیاست نیازمند کادرسازی نظاممند است. بسیاری از ناکارآمدیهای موجود ناشی از فقدان مدیران جوان، انقلابی و توانمند است که بتوانند طرحهای نو دراندازند و بار اداره کشور را بر دوش بکشند. حزب تمدن نوین اسلامی با مأموریت اصلی خود یعنی «کادرسازی و برنامهریزی»، میخواهد این خلأ را پر کند و زمینه تربیت نسل جدیدی از مدیران متعهد و کارآمد را فراهم آورد. همچنین در سطح اجتماعی، جامعه امروز با بحران هویت و سبک زندگی مواجه است. گسترش رسانههای بیضابطه و نفوذ فرهنگی دشمن باعث شده نسل جوان بیش از هر زمان دیگری نیازمند روایت اصیل و قابل اعتماد باشد. شکلگیری حزبی که توانایی گفتمانسازی فرهنگی داشته باشد، میتواند جریان فکری منسجمی ایجاد کند که هویت اسلامی–ایرانی را بازآفرینی کند و در مقابل هجمههای فرهنگی مقاومت نماید. این حزب پاسخی است به ضرورت سازماندهی نیروهای مؤمن برای تحقق مرحله دوم انقلاب اسلامی و آغاز دوران تمدنسازی. بدون چنین سازماندهی، خطر هدررفت ظرفیتهای اجتماعی، انحراف گفتمان انقلاب و عقبماندگی در عرصه حکمرانی بیش از پیش احساس خواهد شد.
حزب تمدن نوین اسلامی صرفاً یک تشکل سیاسی به معنای رایج آن نیست، بلکه یک نهاد راهبردی و تمدنی است که مأموریت خود را فراتر از کسب قدرت و رقابتهای انتخاباتی تعریف کرده است. این حزب بر اساس مرامنامه خود، سه مأموریت کلیدی را دنبال میکند: گفتمانسازی، کادرسازی و برنامهریزی برای آینده کشور. گفتمانسازی قلب تپنده حزب است. هدف این بخش، تولید و ترویج مفاهیم کلیدی انقلاب اسلامی به زبان روز و متناسب با نیاز نسل جدید است. حزب تلاش میکند روایت اصیل انقلاب را بازآفرینی کند و با زبان هنر، رسانه و اندیشه، آن را به مطالبه عمومی تبدیل نماید. گفتمانسازی در این حزب تنها محدود به عرصه سیاسی نیست، بلکه حوزههای فرهنگ، اقتصاد، عدالت اجتماعی و سبک زندگی را نیز در بر میگیرد. کادرسازی مهمترین وجه تمایز حزب تمدن نوین اسلامی از بسیاری از احزاب موجود است. این حزب در پی آن است که نیروهای مؤمن و متخصص را شناسایی، آموزش و توانمندسازی کند تا بتوانند در سطوح مختلف مدیریتی کشور ایفای نقش کنند. مدل کادرسازی حزب ترکیبی است از آموزش نظری، تجربه میدانی و تمرین مسئولیتپذیری. هدف، تربیت نسلی از مدیران جوان و انقلابی است که علاوه بر تعهد، توانمندی علمی و اجرایی لازم را برای اداره کشور داشته باشند. برنامهریزی در این حزب صرفاً یک کار پژوهشی نیست، بلکه فرآیندی است که به سیاستگذاری و اقدام عملی منجر میشود. حزب با بهرهگیری از نخبگان علمی و دانشگاهی، اتاقهای فکر تخصصی تشکیل میدهد و به تدوین راهبردهای اجرایی در حوزههای مختلف میپردازد. این برنامهها میتواند بهعنوان پیشنهاد به قوای سهگانه ارائه شود و یا در قالب طرحهای مردمی اجرا گردد. ساختار حزب تمدن نوین اسلامی بر اساس چارت مفهومی طراحی شده که در آن شورای مرکزی، دفاتر استانی، شبکههای مردمی و اتاقهای فکر تخصصی جایگاه ویژهای دارند. این ساختار باعث میشود تصمیمات حزب هم عمق مردمی داشته باشد و هم پشتوانه علمی و کارشناسی.
تشکیل و فعالیت حزب تمدن نوین اسلامی، فراتر از یک اقدام تشکیلاتی صرف، آثار گستردهای بر سطح فردی، اجتماعی و ملی خواهد داشت. این فواید را میتوان در سه سطح اصلی بررسی کرد:
فواید برای جامعه: حزب تمدن نوین اسلامی با گفتمانسازی و ایجاد شبکههای مردمی، موجب ارتقاء سطح آگاهی عمومی و شکلگیری یک «افکار عمومی فعال» میشود. این فرایند به جامعه کمک میکند تا نسبت به مسائل کلان کشور حساستر شود و مطالبهگری آگاهانه را جایگزین بیتفاوتی کند. از سوی دیگر، حضور حزب در میدان فرهنگی و رسانهای باعث میشود روایت اصیل انقلاب در برابر روایتهای تحریفشده تقویت گردد و هویت اسلامی–ایرانی نسل جوان تثبیت شود.
فواید برای نظام اسلامی: نظام اسلامی برای تحقق اهداف بلندمدت خود نیازمند نیروهای متخصص و متعهد است. حزب تمدن نوین اسلامی با مأموریت کادرسازی، به تربیت مدیران جوانی میپردازد که میتوانند در آینده مسئولیتهای خطیر را بر عهده بگیرند و هزینههای آزمون و خطای مدیریتی را کاهش دهند. همچنین برنامهریزیهای کارشناسی حزب میتواند بهعنوان پشتوانه فکری و مشورتی برای قوای سهگانه عمل کند و کیفیت سیاستگذاریهای کلان کشور را ارتقاء دهد.
فواید برای اعضا: حزب علاوه بر اثرگذاری در سطح ملی، برای اعضای خود نیز فرصتی ارزشمند فراهم میکند تا استعدادهایشان شکوفا شود. عضویت در حزب یک مدرسه تربیت فکری و عملی است: اعضا با مبانی معرفتی انقلاب آشنا میشوند، مهارتهای کار جمعی را فرا میگیرند و تجربه حضور در میدانهای اجتماعی و سیاسی را کسب میکنند. این فرایند باعث رشد فردی، افزایش اعتمادبهنفس و شکلگیری هویت جمعی میشود.
در یک نگاه کلان، حزب تمدن نوین اسلامی به انسجامبخشی جامعه مؤمنان، افزایش سرمایه اجتماعی نظام و تربیت نسل آینده مدیران انقلاب کمک میکند. وجود چنین حزبی میتواند شکاف میان مردم و حاکمیت را کاهش دهد، چرخه مشارکت عمومی را تقویت نماید و گفتمان انقلاب اسلامی را به یک جریان زنده و پویا در زندگی روزمره مردم تبدیل کند.
تشکیل و گسترش حزب تمدن نوین اسلامی تنها یک اقدام سازمانی نیست، بلکه آغاز یک حرکت تمدنی است که پیامدهای متعددی در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خواهد داشت. این پیامدها را میتوان در دو بازه زمانی بررسی کرد:
پیامدهای کوتاهمدت: در کوتاهمدت، مهمترین اثر حزب، ایجاد انسجام در میان نیروهای متعهد و انقلابی است. حزب با تشکیل شورای مرکزی، دفاتر استانی و حلقههای فکری، بستر ارتباط و همافزایی نیروها را فراهم میکند و از موازیکاری و اتلاف انرژی جلوگیری مینماید. همچنین تولید محتوا و گفتمانهای منسجم، فضای رسانهای کشور را از حالت پراکنده و واکنشی خارج کرده و به سمت کنشگری فعال هدایت میکند.
پیامدهای میانمدت: در بازه میانمدت، حزب به تربیت نسلی از مدیران و کارشناسان متعهد میپردازد که میتوانند وارد بدنه اجرایی و قانونگذاری کشور شوند و کیفیت حکمرانی را ارتقاء دهند. با شکلگیری شبکههای مردمی، حزب میتواند پل ارتباطی مطمئنی میان جامعه و نظام باشد و خواستهها و نیازهای واقعی مردم را به سطوح تصمیمگیری منتقل کند. این فرایند اعتماد عمومی به حاکمیت را تقویت میکند.
پیامدهای بلندمدت: در بلندمدت، حزب تمدن نوین اسلامی به الگویی برای نهادسازی تمدنی در جهان اسلام تبدیل خواهد شد. تجربه موفق این حزب میتواند سایر جوامع مسلمان را به سمت ایجاد احزاب هویتی و مردمی سوق دهد. در داخل کشور نیز این حزب میتواند سهم تعیینکنندهای در تحقق اهداف گام دوم انقلاب اسلامی داشته باشد؛ از جمله پیشرفت علمی، عدالت اجتماعی و شکلگیری دولت اسلامی. در نهایت، ثمره این تلاشها زمینهسازی برای تحقق آرمان نهایی انقلاب یعنی تمدن نوین اسلامی خواهد بود.
با ورود یک حزب مردمی و تمدنگرا به میدان، سایر جریانهای سیاسی نیز ناچار خواهند شد سطح گفتمان و عملکرد خود را ارتقا دهند. این رقابت گفتمانی، به سالمسازی فضای سیاست کمک میکند و مانع از انحصارطلبی گروههای منفعل یا قدرتطلب میشود.
حکمران- شماره ۹