اقتصاد بازار آزاد و لیبرالیسم اقتصادی میتوانند بهعنوان یک «دین» توصیف شوند. این توصیف نه بر اساس جنبههای متافیزیکی دین، بلکه بر پایهٔ شباهتهای ساختاری و نقشی که این دو در زندگی اجتماعی و فرهنگی ایفا میکنند، صورت میگیرد.
۱. اعتقاد به اصول بنیادین
در هر دینی، مجموعهای از باورها و اصول وجود دارد که پیروان آن را بهعنوان حقیقت مطلق میپذیرند. در اقتصاد بازار آزاد و لیبرالیسم نیز اصولی مانند:
-
حق مالکیت خصوصی،
-
آزادی انتخاب فردی،
-
رقابت بهعنوان موتور پیشرفت،
-
کارایی بازار (بدون دخالت دولت)،
بهعنوان اصولی بنیادین قلمداد میشوند که نباید به چالش کشیده شوند. این اصول بهنوعی «عقاید مقدس» محسوب میشوند و هرگونه انحراف از آنها ممکن است بهعنوان بدعت یا خطری برای نظام تلقی شود.
۲. نهادهای مذهبی و نهادهای اقتصادی
دینها معمولاً دارای نهادهایی هستند که برای حفظ و گسترش باورها عمل میکنند، مانند کلیساها، مساجد یا معابد. در اقتصاد بازار آزاد نیز نهادهایی مانند:
-
بانکها و مؤسسات مالی،
-
شرکتهای چندملیتی،
-
صندوقهای بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی،
نقش مشابهی ایفا میکنند. این نهادها نهتنها به حفظ نظام اقتصادی کمک میکنند، بلکه آن را تبلیغ و ترویج میکنند و حتی در بسیاری از مواقع به توجیه آن میپردازند.
۳. طبقهبندی و ارزشگذاری
در دینها، انسانها بر اساس ایمان، عملکرد و پایبندی به عقاید، طبقهبندی میشوند (مثلاً مؤمن، کافر و…). در اقتصاد بازار آزاد نیز افراد بر اساس ثروت، موفقیت اقتصادی و توانایی رقابت ارزشگذاری میشوند. کسانی که در این نظام موفق هستند (مانند کارآفرینان یا سرمایهداران)، بهنوعی «قدیسان» یا «نمونههای الگو» تلقی میشوند، درحالیکه کسانی که ناکام میمانند، اغلب بهعنوان «ناکارآمد» یا «بیعرضه» خطاب میشوند.
۴. آیینها و مراسم
هر دینی آیینها و مراسم خاص خود را دارد که پیروان آن را به هم نزدیک میکند. در اقتصاد بازار آزاد نیز میتوان به رویدادهایی مانند:
-
روز جهانی کارآفرینی،
-
مراسم اعطای جوایز اقتصادی (جایزهٔ یادبود نوبل در اقتصاد یا امینالضرب در ایران و…)،
-
نمایشگاههای تجاری،
-
تماشای تابلو مقدس بورس،
بهعنوان آیینهایی نگریست که پیروان این دین را به هم پیوند میدهد و ارزشهای آن را تقویت میکند.
۵.توجیهپذیری و چالشناپذیری
در بسیاری از دینها، عقاید بنیادین اغلب بهعنوان حقایقی غیرقابلچالش تلقی میشوند و نفی و نقد آنها ممکن است بهعنوان کفر یا بدعت دانسته شود. در دین اقتصاد بازار آزاد نیز انتقاد از اصول این نظام (مانند آزادی مطلق بازار، عدم دخالت دولت، رقابت و تکاثر ثروت و…) اغلب با مقاومت شدید مواجه میشود و منتقدان معمولاً بهعنوان «رادیکال»، «سوسیالیست»، «کمونیست» یا حتی «دشمن توسعه» خطاب میشوند.
۶. ایمان به نجات
در بسیاری از دینها، ایمان به نظام دینی بهعنوان راهی برای نجات و رسیدن به سعادت ابدی تلقی میشود. در اقتصاد بازار آزاد نیز ایمان به این نظام بهعنوان راهی برای دستیابی به رفاه، ثروت و توسعه تبلیغ میشود. این ایده که «اگر همه به قوانین بازار ایمان بیاورند، جامعه به بهترین شکل ممکن عمل خواهد کرد»، شباهت زیادی به وعدههای دینی دارد.
۷.تبلیغ و گسترش اعتقادات
دینها اغلب به دنبال گسترش اعتقادات خود در سراسر جهان هستند. اقتصاد بازار آزاد نیز از طریق نهادهای بینالمللی مثل OECD)اصلاح از CEE(، شرکتهای چندملیتی و حتی سیاستهای خارجی کشورهای قدرتمند، تلاش میکند تا اصول خود را به تمام جهان تحمیل کند. این فرآیند به نوعی شبیه به «تبشیر و تنذیر دینی» است.
۸. مفهوم گناه و توبه
در دینها، انجام اعمالی که با اصول دین سازگار نیست، بهعنوان گناه تلقی میشود و توبه بهعنوان راهی برای بازگشت به راه درست تبلیغ میشود. در اقتصاد بازار آزاد نیز:
-
استقلال و خودکفایی کشورهای در حال توسعه گناه بزرگی تلقی میشود
-
بازگشت به تجارت آزاد را میتوان بهعنوان «توبه» تفسیر کرد.
۹. کنز مال و انباشت و تداول ثروت
در دینها، بهویژه در اسلام، انباشت ثروت بدون استفاده مفید( کَنْز کردن) بهشدت نهی شده است.
انباشت ثروت تنها برای خودِ انباشت، بدون هدف اجتماعی یا معنوی در اسلام ممنوع است. از نظر اسلام، پول و ثروت باید مثل خون در جهت خدمت به جامعه و رسیدن به اهداف الهی در جامعه بچرخد.
در «دین بازار آزاد»، اما، کَنْز کردن و انباشت سرمایه نهتنها تحریم نشده، بلکه بهعنوان یک ارزش بنیادین تبلیغ میشود. در این نظام، انباشت ثروت بهعنوان نماد موفقیت فردی و حتی «قدرت» تلقی میشود. شعار این دین اقتصادی این است که «هرچه بیشتر ثروت جمع کنی، موفقتر خواهی بود». این رویکرد باعث میشود که در بسیاری از مواقع، ثروت در دست گروهی از افراد متمرکز شود و جامعه با نابرابریهای عمیق مواجه شود.
۱۰. ربا؛ افزایش ثروت بدون تلاش
در ادیان الهی، بهویژه در اسلام، ربا بهشدت مورد نکوهش قرار گرفته و بهعنوان جنگ با خدا معرفی میشود.
این نهی شدید به این دلیل است که ربا نوعی استثمار بدون تلاش است و باعث میشود که ثروت صاحبان سرمایه از طریق مکانیزمهای غیرعادلانه افزایش یابد. در اسلام، رشد اقتصادی باید بر پایهٔ کار، تولید واقعی و تبادل عادلانه باشد.
در مقابل، در «دین بازار آزاد»، ربا نهتنها ممنوع نیست، بلکه ستون فقرات نظام اقتصادی است. بانکها، مؤسسات مالی و حتی دولتها از طریق دادن و گرفتن وامهای ربوی، موتور اقتصاد سرمایهداری را به حرکت درمیآورند. این نظام بهنوعی «وجوب ربا» را حکم میکند و بهجای تأکید بر عدالت، بر رشد اقتصادی و سودآوری به هر قیمتی تمرکز میکند.
۱۱. احکام اقتصادی
در دینها، احکام اقتصادی بهصورت دقیق و مدون تعیین شدهاند. اسلام اعمال اقتصادی را به سه دسته تقسیم میکند:
-
حلال: مانند کسب درآمد از طریق کار، تجارت عادلانه و سرمایهگذاری در تولید واقعی.
-
حرام: مانند ربا، قمار، کلاهبرداری و سایر مکاسب محرمه.
-
واجب: مانند پرداخت خمس و زکات و کمک به نیازمندان و اجرای عدالت اقتصادی و…
در «دین بازار آزاد» هم این تقسیمبندی وجود دارد. از یکطرف همه فعالیتهای اقتصادی که منجر به رشد ثروت و سودآوری شوند، مشروع تلقی میشوند. حتی اگر این فعالیتها باعث نابرابری، استثمار یا آسیب به محیط زیست شوند، هیچ محدودیت اخلاقی برای آنها وجود ندارد. در این نظام، «سودآوری» معیار اصلی ارزیابی است و هیچ خط قرمزی برای فعالیتهای اقتصادی تعریف نشده است مگر خطوط قرمزی در راستای حفظ منافع سرمایهداران مثل کپی رایت و حقوق مالکیت معنوی و…
۱۲. وظایف اجتماعی: دولت در مقابل بازار
در دینها، بهویژه در اسلام، دولت و حکومت وظیفه دارد که از عدالت اجتماعی حمایت کند و از حقوق ضعفا و محروم جامعه دفاع کرده و نیازهای اساسی آنها را تأمین کند.
-
جمعآوری و توزیع خمس و زکات و انواع مالیاتهای اسلامی.
-
اجرای قوانین مربوط به کار و حقوق کارگران.
- جلوگیری از انباشت بیرویه ثروت با توزیع عادلانه ابزار کار.و…
اسلام به حکومت مسئولیت میدهد که اقتصاد را در جهت بهبود وضعیت عدالت اجتماعی هدایت کند.
در «دین بازار آزاد»، اما، دولت نقش خود را به حداقل میرساند و ترجیح میدهد که اقتصاد بهطور کامل تحت کنترل بازار باشد. این رویکرد بهنوعی «وحی بازار» تلقی میشود که آدام اسمیت با عنوان دست نامرئی از آن یاد میکند. دین اقتصاد بازار آزاد هر چیزی را که منجر به رشد اقتصادی شود، مشروع میداند ولو خلاف فرهنگ و ارزشها و… باشد. در این نظام، وظایف اجتماعی دولت اغلب نادیده گرفته میشوند و تمرکز اصلی بر رقابت و سودآوری است.
این تفاوتها نشان میدهد که اقتصاد بازار آزاد، بهعنوان یک «دین مدرن»، دارای اصول و ارزشهایی است که با اصول دینهای الهی مانند اسلام در تضاد است.
خلاصه آنکه «اقتصاد بازار آزاد»، «کاپیتالیسم»، «لیبرالیسم» یا هر عنوان دیگری که بر روی آن میگذارند و سعی میکنند آن را تبلیغ و ترویج کنند، دینیست که بر مبنای ماتریالیسم و نفی وحی و توحید بنا شده و میگوید: لَا إِلَهَ إِلَّا «مطلوبیت شخصی»
و همچون قارون میگوید این ثروتها «عَلِمَ عِندِی» کسب شده است.
در حقیقت در این دین تمام جامعه یک بازار بزرگ است و همه چیز کالا و قابل خرید و فروش است.
در این دین باید «إِلَهُکُمُ التَّکَاثُرُ«
در این دین واجب است «یکونُ دُولَهً بَینَ الأَغنِیَاءِ».
در این دین فرض است «سرمایهگذاری خارجی».
در این دین لازم است«نابودی خانواده».
در این دین فریضه است که مردم بگویند «یَا لَیتَ لَنَا مِثلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ».
در این دین از اوجب واجبات است «وجود شکاف طبقاتی».
در این دین حکم خدایگان لیبرال است که سرمایه، مدار و محور همه روابط و ساختارهای اجتماعی باشد.
در این دین باید انسانها اجیر شوند.
در این دین باید رسانهها مردم را به سمت مصرف بیشتر تشویق کنند.
در این دین باید مردم با یکدیگر بر سر کسب دنیا رقابت کنند.
در این دین باید…
و «علم اقتصاد» یک نقاب زیباست بر چهره این دین غیرالهی، ضدعدالت و غیرانسانی!
جهت مطالعه بیشتر در این خصوص پیشنهاد میشود:
-
فریب بزرگ؛ علم اقتصاد یا اقتصاد علمنما
-
سرمایهداری به مثابه دین، والتر بنیامین )۱۹۸۵(
-
مغالطه آدام اسمیت؛ رهنمودی به الهیات اقتصادی، دانکنکی فولی، ترجمه حمیدرضا مقصودی و علی سعیدی
-
افسانه علم اقتصاد یکتا، علی دینی ترکمانی (دنیای اقتصاد)
-
افسانه علم اقتصاد، علی سعیدی (مجله خردورزی، شماره ۱۰)