یکی از مهمترین مسائل مربوط به هر کشوری در عصر کنونی، موضوع «استقلال» است که نقطه برجسته تقابل ایران و آمریکا در جریان انقلاب اسلامی مردم ایران در بهمن سال ۵۷ نیز بود. البته این تصور که تقابل ایران و جهان سلطه به رهبری آمریکا صرفاً به وقایع سال ۵۷ بازمیگردد، اشتباهی فاحش و برداشتی غیر علمی است. مرور تحولات دوران معاصر، بهویژه دوره قاجار و پهلوی، کمک میکند تا عمق بلاهایی را که بیگانگان بر سر ایران آوردند، درک کنیم.
پیش از انقلاب، در دوره حکمرانی رژیم پهلوی و قاجار، به دلیل ضعف مفرط حکمرانی، استقلال کشور معنا و مفهومی نداشت. در دوره قاجار بخشهای زیادی از کشور جدا شد و استقلال کشور به شکلی معنادار از بین رفت و در دوره پهلوی نیز این مسئله اساساً بیمعنا بود. اگرچه در دوره قاجار استقلال جغرافیایی کشور لطمه دید، اما در دوره پهلوی، استقلال سیاسی، اقتصادی، سرزمینی و حتی فرهنگی کشور مورد تهاجم قرار گرفت.
در شهریور ۱۳۲۰، قوای متفقین به ایران حمله کردند و ارتش رضاخانی نتوانست کمترین مقاومتی نشان دهد؛ کشور در کمتر از سه روز به تصرف قوای متفقین درآمد. ژنرال هایزر در کتاب خاطرات خود میآورد: ارتش ایران فاقد قدرت اجرایی و برنامهریزی بود.چندی بعد، تهران شاهد حضور بدون اطلاع سران سه کشور غربی یعنی آمریکا، انگلیس و شوروی بود که در حال ترسیم آینده جهان بودند. همچنین، دولت آمریکا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ طی کودتایی با حذف مصدق، دولت قانونی و مردمی ایران را کنار زد و استقلال کشور را خدشهدار کرد.
ریشه قدرت پهلوی در کدام خاک بود؟
ناامیدکنندهترین جنبه دوره پهلوی را میتوان در خاطرات فردوست، دوست و محرم اسرار محمدرضا شاه پهلوی، یافت. فردوست اشاره میکند که هر یک از درباریان، برای حفظ نفوذ خود در دربار پهلوی، به دنبال برقراری ارتباط با انگلیس، شوروی و سپس آمریکاییها بودند. این موضوع نشان میدهد که استقلال سیاسی کشور تابع کشورهای سلطهگر بوده است. نکته دیگر این که تفاوت پهلویها با سایر حکومتهای ایرانی در این بود که همه دولتهای مستقر در ایران، حاصل اراده معطوف به توان ایلی و قومی خود بودند و دیگران نقشی در شکلگیری آنها نداشتند. اما رژیم پهلوی تنها دولتی در ایران بود که با توطئه و نیت بیگانگان، بهویژه انگلیس، بر سر کار آمد و تا آخر، سرسپردگی خود را به این کشور نشان داد. این رژیم در بهمن ۱۳۵۷ با اراده مردم از بین رفت.
با انقلاب اسلامی ایران، نفوذ ابرقدرتها از بین رفت و تقابل ایران با کشورهای سلطهگر شکل گرفت. این تقابل، جنگ هشت ساله را رقم زد، اما دشمنان نتوانستند به اهداف خود برسند. پایان جنگ، نقطهی عطفی برای دشمنی بیشترغرب با ایران بود و البته نقطه آغازی برای گام نهادن ایران در مسیر رشد و پیشرفت. نگاهی به جایگاه علمی ایران در این سالها در عرصههایی مانند فناوری نانو، هوافضا، پزشکی، زیرساختهای آب و برق و گاز، موشکی و پهپادی، گویای این روند رو به رشد است. بنابر آمارهای بینالمللی، ایران با شتابی حدود ۱۶ برابر میانگین جهانی در مسیر رشد علمی حرکت کرد است. این روند، باعث تشدید تقابل ایران و نظام سلطه شد؛ تقابلی که میتوان آن را در لابهلای اندیشههای متفکران آمریکایی مانند برژینسکی یا کیسینجر به شکلی جدی دنبال کرد. هنری کیسینجر، که بهعنوان وزیر امور خارجه در دولت ریچارد نیکسون و جرالد فورد مشغول به کار بودند، معتقد بود رقابت آمریکا با ایران، رقابتی بر سر ماهیت نظام جهانی است و تقابل ایران و آمریکا جدی و قطعی است. با این تحلیلها بود که غرب، بویژه ایالات متحده آمریکا، در کنار سایر اقدامات نرم، موج گسترده فشاری اقتصادی و تحریم را علیه ایران تشدید کرد تا شاید با ایجاد نارضایتی عمومی، زمینه را برای انفجار داخلی و حرکتهای مردمی فراهم آورد. در این میان اما نظام سلطه، پس از چهل و هفت سال تحریمهای سخت، اقدامات نرم، پرورش و حمایت از جریانهای تروریستی، ترور دانشمندان هستهای و فرماندهان نظامی و در مقابل سرسختی ملت ایران، به این نتیجه رسید که ادامه این مسیر ممکن نیست. لذا بنا به نظر تحلیلگران غربی، جنگ ترکیبی و شناختی پیچیدهای علیه جمهوری اسلامی ایران را از سالها قبل برنامهریزی کرده است.
خیال خام آمریکاییها از آنجا نشأت گرفت که شهید حسن نصرالله حذف و حزبالله به شدت تضعیف شده است؛ بشار اسد بهعنوان پشتوانه جبهه مقاومت و رکن مقاومت حذف شده و به نظر رژیم صهیونیستی حماس دیگر قدرت خود را از دست داده است و امروز ایران بسیار ضعیف شده و مردم ایران نیز به دلیل تحریمها و فشارهای اقتصادی آماده همکاری با اپوزیسیون هستند.
جنگ ایران با ناتو
این اتفاقات در کنار نگاه به ناکارآمدی تحریمها باعث شد جنگ ایران و ناتو رقم بخورد. جنگی که همه تدارکات آن از سالها قبل فراهم شده بود. جنگی که نیازمند تدارکات بسیار وسیعی بود؛ بر اساس آمارهای رسمی، آمریکا، آلمان و بریتانیا طی ۱۸ ماه منتهی به جنگ، بیش از ۱۸۰ هزار تن انواع تسلیحات برای رژیم صهیونیستی به سرزمینهای اشغالی ارسال کرده بودند، آمریکا با بیش از ۸۰۰ پرواز رسمی (C17 و Atlas Air) حدود ۹۰ هزار تن تسلیحات به فلسطین اشغالی ارسال کرده بود. همچنین بیش از ۱۴۰ محموله دریایی با مجموع ۹۰ هزار تن شامل تجهیزات سنگین، مهمات، زرهی و پدافندی توسط آمریکاییها و همپیمانان آنها ارسال شده است. رژیم صهیونیستی با استفاده از یک جنگ ترکیبی میخواست جمهوری اسلامی ایران را ساقط کند و با همان تحلیلها جنگ تحمیلی را رقم زد. حذف فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان علمی و هستهای، حمله به زیرساختهای آفندی و پدافندی کشور، برنامهریزی برای آشوبهای خیابانی با حضور گسترده مردم و همچنین آشوبهای مسلحانه بخشی از این جنگ ترکیبی در روزهای اول جنگ بود. و لذا رژیم صهیونیستی به عنوان ابزار غرب وحشی در نیمهشب ۲۳ خرداد اقدام به حمله تجاوزکارانه به ایران گرفت. تجاوزی که با حمله به مراکز فرماندهی، حمله به منازل فرماندهان و دانشمندان هستهای و هک سیستم پدافندی کشور آغاز شد، و صدمات گستردهای به کشور وارد آورد. اما این آغاز ماجرا بود؛ آغازی که دشمنان آغازگر آن بودند و ایران پایان آن را مشخص کرد. در اقدامی مدبرانه، رهبر معظم انقلاب بهسرعت فرماندهان ارشد جنگ را منصوب کردند و خود در میدان نبرد فرماندهی جنگ را عهدهدار شدند. و در اولین پیام ویدئویی خود فرمودند: «رژیم صهیونیستی اشتباه بزرگی کرد، خطای بزرگی کرد، غلطی کرد و عواقب آن، او را بیچاره خواهد کرد، به توفیق الهی. ملت ایران از خون شهدای گرانقدر نخواهد گذشت، از تجاوز به آسمان کشورش صرفنظر نخواهد کرد. نیروهای مسلح ما آماده هستند و مسئولین کشور و همهی آحاد مردم پشت سر نیروهای مسلحاند.» این پیام در همان روز اول بزرگترین امید را در دل ایرانیان و بهویژه نیروهای مسلح زنده کرد و در همان لحظه شاهد حمله گسترده موشکی ایران به رژیم صهیونیستی و اصابت این موشکها به سرزمینهای اشغالی بودیم.
نیروهای مسلح قدرت خود را ظرف ۱۲ روز به دشمن تحمیل کردند، اما بزرگترین نقش در این جنگ را مردم داشتند؛ مردم با انسجام، وحدت و وفاق ملی و حس وطندوستی و ایراندوستی حمایت خود را از جمهوری اسلامی ایران اعلام نمودند. روح جمعی ایرانیان چنان در تاروپود تکتک ایرانیان جریان پیدا کرد که همه لایهها و طیفها را دربرگرفت.
ایران در این جنگ هر شب و هر روز ظرفیت جدیدی از توانمندی موشکی خود را به نمایش گذاشت و بسیاری از مراکز مهم نظامی، جاسوسی، اقتصادی و پالایشگاهی رژیم صهیونیستی را نابود کرد، و همین مسئله باعث شد رژیم صهیونیستی برای پایان جنگ دستبهدامن کشورهای مختلف شود. حملات ایران نقشه غرب و اسطوره گنبد آهنین رژیم صهیونیستی و هیمنه پوشالی آمریکا را در هم شکست.
رژیم صهیونیستی پیمانکار جنگ ۱۲ روزه بود
اگر تحلیل و مصاحبه ژنرال مککنزی فرمانده سابق آمریکا در آمریکا با CNN را بخوانید، به عمق این عملیات و میزان موفقیت ایران پی میبرید، وی میگوید: «این عملیات ترکیبی بوده و برنامه آن در پنتاگون تصویب شده است و تمرین آن هم مشترکاً در آمریکا و یونان سال قبل با همکاری ناتو و کشورهای عربی مانند امارات و قطر و اردن انجام شده است. مجری میگوید منظور شما از ترکیبی چیست؟ مککنزی پاسخ میدهد: «اسرائیل با پدافند ایران مقابله میکند و راه را برای پرواز هوایی باز میکند، تأسیسات و موشکهای نظامی را بمباران میکند، افراد سیاسی را ترور میکند، توسط گروههای مسلح که قبلاً آموزش و نفوذ کرده بودند اقدام به انهدام و بمبگذاری و وحشتآفرینی در مردم میکند.» مجری مجددا میپرسد: برگردیم به ساعت ۳ در تهران، آیا اسرائیل موفق شد؟ مککنزی میگوید: «پاسخ به یک سؤال با یک بله یا خیر امکانپذیرنیست؛ اساساً سؤال شما اشتباه است. اسرائیل در واقع پیمانکار این ۱۲ روز بود و سایرین هم بودند» و مککنزی اسم بسیاری را به زبان میآورد. جالب است خبرنگار با تعجب میپرسد همه علیه آنها بودند؟ «بله». پس اسرائیل به هدفش رسید؟ «رضایتبخش نبود، طبق برنامه پیش نرفت، کاستیهایی بود و تیمهای عملیاتی بهخوبی کارشان را انجام ندادند و در نهایت پس از ۱۲ روز پنتاگون به پرزیدنت تحلیل و گزارش داد که ادامه کار به عملیات مخرب ایران در اسرائیل، قطر، عراق، آذربایجان و … خواهد شد و او هم آتشبس اعلام کرد.»
اگر این تحلیل ژنرال مککنزی را تا حدودی درست بدانیم، قدرتمندی نیروهای مسلح و این سخنان امیر موسوی را بهتر میتوان فهمید که میگوید: «طبق فرمان اول رهبری برنامه بیچارهکننده را طراحی کرده بودیم اما فرصت اجرای آن را نداشتیم، اگر بار دیگر دشمن به ایران حمله کند میتواند ببیند که چه میشود؛ در آن صورت ممکن است آمریکا هم نتواند نتانیاهو را نجات دهد.»
«دیوید هرست»، روزنامهنگار، نوشت: «در حمله اخیر اسرائیل به ایران، برخلاف ادعای اولیه مقامات تلآویو مبنی بر «پیروزی کامل»، شرایط بهسرعت تغییر کرد و اکنون این حمله بیش از آنکه موفقیتی راهبردی باشد، شکستی آشکار برای اسرائیل به نظر میرسد. نه برنامه هستهای ایران از بین رفت، نه توان موشکیاش کاهش یافت، و نه حکومت جمهوری اسلامی تضعیف شد. برعکس، ایران توانست با پاسخهای موشکی، خساراتی جدی به زیرساختهای اسرائیل وارد کند و افکار عمومی خود را در برابر دشمن خارجی بسیج کند.»
استیو بنن، مشاور سابق ترامپ، میگوید: «اسرائیل رمقی برای ادامه جنگ با ایران نداشت؛ این آتشبس بیشتر برای نجات خود اسرائیل بود. این همان بخش پنهان ماجراست. وارد ماجرایی شدند که فراتر از توانشان بود. تا جایی پیش رفتند که دیگر رمقی برایشان نمانده بود… دیروز واقعاً روزی وحشتناک برای مردم اسرائیل بود.»
سرلشکر «گیورا آیلند»، رئیس سابق شورای امنیت رژیم صهیونیستی در حین جنگ میگوید: «اسرائیل در پایان دادن به جنگ ناتوان بود و ناچار به آتشبس تن داد. ادامه جنگ به صلاح نبود!»
اعتراف اولمرت، نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی، به ناکامی اسرائیل در جنگ با ایران جالب بود. او میگوید: «موشکهای ایرانی ترس دارد؛ نمیشود برنامه هستهای ایران را از بین برد. من اگر نخستوزیر بودم سعی میکردم دستم را به سوی رهبر ایران دراز کنم و از ایرانیها بخواهم که دیگر بس است!»
«عبدالباری عطوان»، تحلیلگر برجسته جهان عرب و سردبیر روزنامه «رأیالیوم»، میگوید: « رژیم صهیونیستی در برابر ایران شکست خورد؛ دو میلیون نفر در این مدت خاک اشغالی فلسطین را ترک کردند. این جنگی که ایرانیها کردند، پروژه اسرائیلی “خاورمیانه جدید” را نه تنها دهها، بلکه قرنها به عقب راند؛ موشکهای ایرانی همه را شگفتزده کرد و شوکی برای آمریکا و اسرائیل بود. این موشکها توانستند مقرهای امنیتی، اطلاعاتی و پایگاههای نظامی اسرائیل را هدف قرار دهند.»
«احمد طه»، مجری الجزیره، نیز با تصویربرداری از ویرانیهای شهر گفت: «آنچه در قاب تصویر مشاهده میکنید، مربوط به آثار ویرانی در تلآویو است؛ این صحنهها بیسابقهاند و برای نخستین بار از زمان اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی رخ دادهاند. در پی حملات ایران، مناطق اشغالی امکان اسکان ندارد و با فرار صهیونیستها، شهرهای آن خالی از سکنه شده است.»
روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» به نقل از یک افسر صهیونیست نوشت: «تخریبهایی که در خیابانهای تلآویو در نتیجه موشکهای ایران دیدیم، دیوانهکننده و کاملاً بیسابقه به نظر میرسد.»
از اینرو اهمیت این جنگ را میتوان به شکل گستردهتری در نزد تحلیلگران خارجی دریافت؛ اما پس از آخرین حملات قدرتمندانه ایران به پایگاه آمریکا در قطر و رژیم صهیونیستی ، آمریکا ناگزیر شد آتشبس را پیشنهاد دهد و ایران در سطحی از اقتدار و قدرت این آتشبس را پذیرفت. این قدرتنمایی ملت و نیروهای مسلح کشور را میتوان به شکل ویژهای در سومین پیام ویدئویی رهبر معظم انقلاب دید. رهبری در پیام سوم خود به صورت ویژه سه بار تبریک گفتند اول، پیروزی بر دشمنی خبیث به نام رژیم صهیونیستی. دوم، پیروزی بر جهان سلطه به رهبری آمریکا و سوم، تبریک برای وحدت و انسجام ملی و حس وطندوستی و نوعدوستی ایرانیان بود.
منبع: حکمران- شماره ۷