دکترین شوک؛ نسخه ایرانی و بازی دوگانه

دکتر طاها زینالی، پژوهشگر اقتصادی

برای سال‌ها منتقدان در حوزه اقتصاد سیاسی از نظریه دکترین شوک برای توضیح تغییرات رادیکال نولیبرالی سخن می‌گفتند. نظریه «دکترین شوک» به ما می‌آموزد که متفکران، کارشناسان و سرمایه‌داران نولیبرال، برای پیشبرد «اصلاحات ساختاری» مطلوب خود، در کمین بحران‌ها و شوک‌های بزرگ امنیتی، سیاسی و اجتماعی می‌نشینند. آنها از قدرت طبقاتی و سیاسی خود بهره می‌برند تا دولت‌ها را به اجرای «شوک‌درمانی» وادارند، زیرا در چنین لحظاتی، جامعه در وضعیت گیجی و انفعال قرار می‌گیرد، مقاومت عمومی در برابر جراحی‌های عمیق اقتصادی (مانند خصوصی‌سازی گسترده، حذف یارانه‌ها و مقررات‌زدایی) فرومی‌ریزد و فضا برای اجرای سریع سیاست‌هایشان فراهم می‌شود.

اما حال شاهد آنیم که محمد نهاوندیان، یکی از چهره‌های کلیدی این جریان در ایران، اخیراً خود پرده از این راهبرد برداشت. او در دیدار سران «اتاق بازرگانی» با رئیس‌جمهور، صراحتاً از او خواست تا دولت «شجاعانه و عالمانه» در لحظه شوک حاصل از مکانیسم ماشه، خود به «ایجاد شوک به اقتصاد» اقدام کند. نهاوندیان با خلاقیتی ستایش‌برانگیز، این شوک‌درمانی داخلی را در لفافه «تسهیل داخلی» پیچید تا آن را پادزهر شوک «تحریم خارجی» جا بزند. اما نسخه ایرانی دکترین شوک که از زبان نهاوندیان شنیده می‌شود، یک ویژگی منحصربه‌فرد دارد: «شوک خارجی» تحریم‌ها نیز، به شکلی غیرمستقیم، محصول فضاسازی همین جریان است. نه به این معنا که آنها در فعال‌سازی مکانیسم ماشه نقش مستقیم داشته‌اند، بلکه به این معنا که تمام ظرفیت رسانه‌ای و گفتمانی خود را بسیج کردند تا با غول‌پیکرنمایی از آثار اقتصادی تحریم‌ها، شوک روانی حاصل از اقدام دشمن را به حداکثر برسانند و از این طریق، زمینه را برای تحمیل شوک داخلی مطلوب خود فراهم آورند. اما چرا این جریان اکنون تا این حد بی‌پرده از «شوک درمانی» سخن می‌گوید؟ پاسخ را باید در به اوج رسیدن جنگ سیاسی و طبقاتی جریان نولیبرال و غرب‌گرا جستجو کرد. آنها به خوبی دریافته‌اند که اگر نظام حکمرانی ایران این موج روانی را با موفقیت مدیریت کند و نشان دهد که بازگشت تحریم‌های سازمان ملل تأثیر خانمان‌براندازی بر اقتصاد کشور ندارد، برگ برنده «شوک تحریمی» را برای سال‌ها از دست خواهند داد و فرصت طلایی برای «تغییر پارادایم» حکمرانی اقتصادی و دیپلماسیِ اقتصادی و سیاست ژئوپلتیکی ملازم با آن از بین خواهد رفت.

به بیان دیگر، آنها ــــ‌احتمالاً به درستی‌ــــ باور دارند که سال ۱۴۰۴ سال به اوج‌رسیدن نبردی دیرینه است؛ نبردی که پیروزی در آن، تنها از طریق هم‌افزایی جنگ دشمن خارجی با جنگ طبقاتی این جریان در داخل ممکن خواهد بود.

حکمران- شماره ۱۰

این یک سایت آزمایشی است
ساخت با دیجیتس
آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
زمان بازگشایی قفل : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟